دمبال جایی می گشت که از پنجره اش زاینده رود را ببیند به همین خاطر به هتل چهل پنجره رفت. همه چیز نمایان بود تازه آب را در زاینده رود رها کرده بودند و سی و سه پل و پل خواجو زیبایشان دو چندان شده بود گویی آنها نیز تشنه بودند فوارها به راه افتاده بودند و مردم سوار بر قایق های پدالی در زاینده رود لذت می بردند .به آتشگاه و منارجنبان و باغ پرندگان نیز سری زد اما دلش تاب نیاورد و نتوانست بیشتر از چهار روز آنجا بماند می خواست هر چه سریعتر به شهر گلاب، کاشان برود از دوستانش تعریف خانه نقلی کاشان را که چندان هم نقلی نبود و تنها به دلیل نام صاحب آنجا نام نقلی را رویش گذاشته بودند را زیاد شنیده بود خانه ای برای دوران قاجاری چند روزی که در آنجا بود به قمصر و حمام فین کاشان خانه های گلی نیز رفت .
اولش نمی دانستم که چرا برای ماه عسل این دو شهر را انتخاب کرده است نائین کجا داران کجا دو شهر که در قرینه یکدیگر در استان اصفهان قرار داشتند و کاملا متفاوت از هم هر چه پرسیدم هیچ نگفت. اول به شهر داران رفتیم و در هتل جهانگردی داران مستقر شدیم از اینکه این هتل را برای اقامت انتخاب کرده بود واقعا راضی بودم چند روزی که در داران بودیم به سرچشمه افوس و آبشار سیاهدره رفتیم گویی در گوشه ای از بهشت بودیم پارک شقایق که در این شهر بود دریاچه مصنوعی برای قایق رانی داشت آرامگاه ابوسلیمان نیز در این شهر بود بعد از چند روز که در داران بودیم به سمت نائین حرکت کردیم شهری که فرش ها و عبای محمدیه اش شهرت جهانی داشت شبی را در دشت کویر گذراندیم و فردای آن روز به هتل جهانگردی نائین رفتیم چه نمای زیبایی داشت حال فهمیدم چرا این دو را انتخاب کرد.
الله اکبر گویی در مکه قدم می زنی هر جای مه پا مینهی بوی مکه می دهد با شاید باید گفت مکه بوی کاشان می دهد بوی گلاب ناب قمصر کاشان را می دهد در هر یک از هتل های کاشان که می روی بوی گلاب می آید همه جا انگار تبرک شده است با این گلاب ناب. هر نقطه از این شهر گلی رویده است آن هم گل محمدی انگار مردم این شهر جز این گل گلی دیگر نمی شناسند. برای رزرو هتل کاشان به آنجا رفتم چه گلارایی شده بود .برایم جالب بود که تنها با گل محمدی می شود این همه زیبایی خلق کرد عطر گل در فضای هتل پیچیده بود و تصاویری از امیر کبیر و حمام فین کاشان جلوه دو چندان به آن مکان داده بود.
اولین بارم نبود که به اصفهان رفته بودم مثل همیشه زیبا بود فواره های میدان امام بازارچه اش آن مس گران که آدم را به هزاران سال قبل می بردند آن ساعتی که با تابش نور خورشید زمان را به تو می داد در کنار حوزه جلوه ی عجیبی به میدان امام داده بود. هر بار که این صحنه ها را می دیدم چشمانم چهارتا می شد. آخر می شود مگر این همه زیبایی در یک جا جمع شود تمام طول روز را محو تماشای بناهای این شهر تاریخی همچون سی و سه پل و پل خواجو و منارجنبان بودم دیگر شب شده بود و من برای رزرو هتل اصفهان به آنجا رفتم از شانس خوب من اتاق خالی داشتند. برایم جای تعجب داشت که در این موقع از سال اتاق خالی دارند چون قیمت هتل اصفهان بسیار مناسب بود.
چند روزی است که به فکر سفر افتاده ام آخرین باری که در ایران سفر کردم به سال های پیش بر میگردد آن زمان تازه دانشجو بودم و از طریق دانشگاه برای اردوی به شهر اصفهان دعوت شدم، از طریق اتوبوس ما را به اصفهان رساندند یادم هست در یکی از زیبا ترین هتل های اصفهان شب اول را گذراندیم. صبح هم برای بازدید از نقش جهان و چهار باغ حرکت کردیم که البته بنای سی وسه پل با نمای زیبای زاینده رود بسیار دیدنی بود حالا البته بگذریم الان ماندم که هفته آینده هتل اصفهان پیدا می توانم بکنم یا خیر حالا پرواز و سایر مسائل بماند.